عشق بی پایان من و همسریعشق بی پایان من و همسری، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 23 روز سن داره

زود بیا کوچولو

حقیقت

1392/9/10 11:32
نویسنده : سحر
534 بازدید
اشتراک گذاری

شهری غریب و بی کس

کوچه ای تاریک و مه آلود

خانه ای سیاه پوش

دلی پر از درد

چشمی پر از اشک

ذهنی پر از خاطرات تلخ

آری تقدیر من این است

غم...غم... و باز هم غم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

لی لا
25 مرداد 92 2:52
خدا بهت صبر بده سحر جون . دلم کباب شد یه خدا . خیلی برات ناراحتم


ممنونم لی لا جان واقعا ببخشید که ناراحتتون می کنم.
سحر
26 مرداد 92 22:31
غمت رو نبینم سحرم
عطی
27 مرداد 92 0:21
غمگینی آدم هایی که دوستشان دارم غمگینم می کند...! گاهی دلم میخواهد ؛ با انگشتانم ، گوشه لبشان را بالا ببرم شاید خنده یادشان بیاید...! زورم که به دنیا نمیرسد اما دعایم به خدا میرسد.... برای بازگشت لبخند بر لب هایشان ، دعاشان میکنم... عزیزم برات دعا میکنم تا خدا بهت قدرتی بده که بتونی این غم سنگینو تحمل کنی.الهی فدات شم مواظب خودت باش.
مامان ازاده
27 مرداد 92 14:03
خدا بزرگه گلم-بهش توکل کن
شمیم
28 مرداد 92 14:24
ان مع العسر یسری ان مع العسر یسری ان مع العسر یسری ان مع العسر یسری ان مع العسر یسری ان مع العسر یسری ان مع العسر یسری برات آرزوهای خوب می کنم
بهار د
28 مرداد 92 18:06
سلام سحر جون

نبینم غصه تو گلم

نا امید نباش از درگاه خدا چون بد دردیه

حس تنهایی و حس دلتنگی همشو من دیدم و با تمام وجود حس کردم

زمان بهترین مرهمه برا هر لی

نمیدونم چی شده و از چه حس تلخی حرف میزنی ولی خوب میتونم درکت کنم

برات روزهای خوب و قشنگ رو از خدا میخوام




بهارم دوست خوبم ممنونم واسه همه دلداریات...
لیلی
29 مرداد 92 13:57
عزیزم
بخاطر کساییکه دوست دارن و بخاطر وجود نازنین خودت
صبور باش
خداوند اجر صبرتون را در دنیا و آخرت می ده
من وقتی با تلخی های زندگی روبرو شدم فکر کردم خدا به من توجه نکرده که این اتفاق ها افتاده تا اینکه در سوره فجر خوندم با این مضمون که :
(15) انسان هنگامی که پروردگارش او را برای آزمایش ، اکرام می کند و نعمت می بخشد می گوید: «پروردگارم مرا گرامی داشته است!»


(16) و امّا هنگامی که برای امتحان ، روزیش را بر او تنگ می گیرد می گوید: «پروردگارم مرا خوار کرده است!»

(17) چنان نیست که شما می پندارید

فهمیدم این ها آزمایشه و خدا حواسش به من که سه بار سقط کردم هست همونقدر که به اونی که بارداری راحت و بچه سالمی داره هست.
این را خیلی ها نمی دونن. یکی از دوستام می گفت اتفاقهایی که برای آدم می افته بخاطر اعمال خودشه حتما یه کاری کرده! یکی دیگه می گفت این بار قبل از بارداری غرورت را کنار بگذار و دعا کن!!! دیگری می گفت یه نذر بکن مثل من که نذر کردم هزار صلوات بفرستم و فقط به خدا توکل کردم و بچم سالمه!! انگار من گناهکار یا بی ایمان بودم و این اتفاقات به همین دلیل رخ داده!!
با خوندن آیات سوره فجر فهمیدم این تفکر اشتباهه ودیگه قضاوت اونها برام مهم نیست .
مهم اینه که باور کردم نعمت نشانه مهر خدا نیست و از دست دادن نعمت نشامه بی مهریش نیست. هر دو آزمایش هستند
تازه برعکس
خیلی حدیث دیدم که خدا بنده هایی را که سختی دیدن بیشتر دوست داره
با دل شکسته ام از خدا برات صبر و آرامش می خوام


ممنونم برای حرفای قشنگت عزیزم
باران
29 مرداد 92 16:02
سحری مشکل وبم حل شد میای پیشم؟
نیلوفر
30 مرداد 92 22:38
سحر جون بهتری عزیزم؟


سلام نیلو جونم متاسفانه زنده ام عزیزم...... تو چطوری بهتری؟
لی لا
31 مرداد 92 21:37
سحر جان از حالت بگو نگران شدیم


لی لا جان هستم عزیزم ولی چیزی واسه گفتن ندارم نگران نباشید
ثمره
1 شهریور 92 20:58
سلام سحرجونم خوبی عزیزم...دلم واست تنگ شده...میدونم روزهای سختی داری میگذرونی...ولی باید به خدا توکل کنی...وهمش حکمت خداست...
نیلوفر
1 شهریور 92 21:18
سحر جون تورو خدا اینطوری حرف نزن. میدونم الان هیچی تسکینت نمیده. ولی بدون خدا بزرگه. فقط ازش صبر بخواه.
باران
2 شهریور 92 15:47
سلام سحرم از خودت بنویس نریز تو خودت خانمی منتظرم گلم
nafise
2 شهریور 92 17:07
سلام عزیزم خیلی ناراحتت شدم اما غصه نخور خدا خیلی بزرگه و از بزرگیش یک نینی کوچولو سهم خونه شما هم هست پس منتظر باش.
عطی
3 شهریور 92 22:50
سحر جونم نگرانتم؟ حالت خوبه عزیزم؟بهتری؟دلم برات شور میزنه
فدات شم مراقب خودت باش.


خیلی ممنونم دوست خوبم روزهای سختیه ولی میگذره