شادم
وااااااااااااااااااااااااااااااااای خدایا خیلی خوشحالم خیلی خیلی زیاد. خدا دوستت دارم خیلی خیلی زیاد.
چند روزی بود که دوست نازنینم نیلوفر عمل انتقال جنین رو انجام داده بود و تا امروز باید استراحت میکرد. و من هر روز بهش سر میزدم و نگرانش بودم ولی نظر نمیذاشتم که بهش استرس وارد نکنم امروز از صبح اومد پای نت ولی متاسفانه مشکل داشت و باز نمیشد تا اینکه بالاخره باز شد زودی رفتم سراغ نیلوفر و با پستی که گذاشته بود از صمیم قلبم خوشحال شدم و الان دارم این پست رو با اشک شوق می نویسم........ نیلوفر جونم نمی تونم احساسم رو بیان کنم ولی خیلی خوشحالم خیلی احساس خوبی دارم و صمیم قلبم بهت تبریک میگم از خدا می خوام که این 9ماه رو با سلامتی سپری کنی و از این لحظات شیرین لذت ببری.
اشک اجازه نمیده چیزه دیگه ای بنویسم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی