عشق بی پایان من و همسریعشق بی پایان من و همسری، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 20 روز سن داره

زود بیا کوچولو

دلخور شدن عمه خانوم!

نمی دونم یکم ازش انتقاد کردم دلخور شد یا ... چی بگم والا یه هفته پیش داشت خفم میکرد هی می گفتم الان که برم دستشویی دیگه اومده وای که چقد کمرم درد میکنه آره دیگه موعدشه همین یکی دو دقیقه ای میاد کلافه شدم و اومدم تو وبم ازش انتقاد کردم که چرا سر وقت میای خب دیر بیا مثل اینکه بهش برخورد هنوز خبری ازش نیس!!!!!!!!!!!!!!!! یکی از دوستان گلم پرتو جون کامنت گذاشته بود که چرا ناشکری میکنه خدارو شکر کن که منظم هست از اون لحاظ مشکلی نداری ولی خدایی من ناشکری نکردم فقط یکم ازش گلایه کردم الان دقیقا 6روزه که عقب انداخته من از اولش پریودام سر موعد بود و یا یکی دو روز جلو مینداخت... یه چند دفعه ای هم عقب انداخته بود ولی اونا هم دلیل داشت ولی این دفعه دل...
3 دی 1392

بازم خبرای خوب

سلام دوستای گلم 2روزی نبودم نتم قط بود... امروز اومدم مثل همیشه به همتون سر زدم و تو دوتا وب خبرای خوشی رو دیدم فریبای عزیز و دنیای نازنینم مامان شدن هووووووووووووووووووووووورررررررررررررررررررااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا خدایا شکرت هزاران مرتبه شکرت... دوستای خوبم بهتون تبریک میکنم و آرزو میکنم 9ماه رو خوب وسلامت بگذرونید دعا واسه من و مامانی منتظر یادتون نره هاااااااااااااا.... از خدای خوبم می خوام که خیلی زود دامن باران جون، بهارجون، سحرجون،معصومه جون،عطی جون، ستاره جون، شیما جون، حمیده جون، پرتو جون، رها جون، ثمره جون، آرام جون،ریحان جون، امینه جون،مهی جون، تبسم جون، شمیم ج...
2 دی 1392

یعنی میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خیلی ازش خوشم میاد یه هفته قبل اومدن هم خبر میده آخه تو که می دونی هیچکی منتظرت نیست و صاحب خونه ازت بدش میاد واسه چی میای؟؟؟؟؟؟؟ واسه چی آخه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اصلا حوصلش رو ندارم ولی خب دیگه خودش خودش رو دعوت کرده چه میشه کرد؟؟؟؟؟؟  از درد کمر و پا کلافم ناجورا ولی خب این مهمون  یه هفته قبل اومدنش خبر میده دیگه. کاش نمیومد کاش جاش رو با یه خط قرمز عوض میکرد کاش این کمر دردا بودن ولی  نشانه اومدن تو بود نه خاله پری!!!!!!!!!! حیف اسم خالس واسه پری عمه پری بیشتر بهش میاد ولی حالا عمه و خاله و دایی و عمو فرقی نمی کنه داره میاد دیگه....  از همون اول که تجربش کردم ازش بدم میومد دیگه حالا که شده قاتل جونم... آخه این لعنتی چیه که...
26 آذر 1392

شادم

وااااااااااااااااااااااااااااااااای خدایا خیلی خوشحالم خیلی خیلی زیاد. خدا دوستت دارم خیلی خیلی زیاد. چند روزی بود که دوست نازنینم نیلوفر عمل انتقال جنین رو انجام داده بود و تا امروز باید استراحت میکرد. و من هر روز بهش سر میزدم و نگرانش بودم ولی نظر نمیذاشتم که بهش استرس وارد نکنم امروز از صبح اومد پای نت ولی متاسفانه مشکل داشت و باز نمیشد تا اینکه بالاخره باز شد زودی رفتم سراغ نیلوفر و با پستی که گذاشته بود از صمیم قلبم خوشحال شدم و الان دارم این پست رو با اشک شوق می نویسم........ نیلوفر جونم نمی تونم احساسم رو بیان کنم ولی خیلی خوشحالم خیلی احساس خوبی دارم و صمیم قلبم بهت تبریک میگم از خدا می خوام که این 9ماه رو با سلام...
21 آذر 1392

خدایاااا شکرت

اول از همه از خدای خوب و مهربونم تشکر میکنم بعد هم از شما عزیزان که با دل های پاکتون آوا رو دعا کردین و خدای مهربون این دستها رو خالی برنگردوند و خدارو شکر آوای نااااااااااااز خاله از بیمارستان مرخص شد و دل المیرای نازنینم شاد شد. خدایاااااااااااااااااااااااااااااا شکرت ...
17 آذر 1392

دعا کنید

سلام دوستای خوبم برای یکی از دوستام یه مشکلی پیش اومده و من به شدت ناراحت و غمگینم. دختر عزیز  دوست نازنینم المیرا جون یعنی آوایی خوشگلم الان تو بیمارستانه و از همتون می خوام با دل شکسته با سینه های پر شیر با جنینی در رحم با دلای پاکتون براش دعا کنید تورو خدا دعا کنید ممنتون میشم. خدایااااااااااااااااااااااااااااااااا من شرمندتم . خدایاااااااااااااااااااااا آوا آوا آوا خدا جون آوارو خیلی زود برگردون تو بغل المیرا ازت خواهش میکنم التماست میکنم .......... خبر جدید: خدارو شکر حال آوا بهتره اما امروز کمسیون پزشکی تشکیل میشه برای تشخیص اینکه عمل بشه یا نه؛ از همتون درخواست دارم براش دعا کنید آخه عمل برای یه  بچه 15ماه...
17 آذر 1392

هووووووووووووراااااااااااااااااااااا

امروز داشتم مثل همیشه به وب شما دوستان عزیزم سر میزدم که رسیدم به وب دوست عزیزم نیلوفر جون(www.kian10.niniweblog.com) و دیدم پست جدید داره و اون پست چیزی نیس جز خبر مادر شدنش. واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای که چقد خوشحال شدم. عزیزم بهت تبریک میگم و آرزوی سلامتی برا خودت و نی نی ناااااااااازت دارم ایشالا این دوران شیرین رو با سلامتی سپری کنی و عکسای نی نی خوجلت رو واسه ما بذاری تو وبلاگت. از صمیم قلبم برات خوشحالم دوستم. ...
14 آذر 1392

کمک

دوستای خوبم یه لینک خوب برای آموزش اولیه ی بافتنی می خوام کمکم کنید لطفا. مرسیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی ...
14 آذر 1392

چرا صدامو نمیشنوی

روزها می گذرند با شادی با خوشی با لبخند و گریه با غم با تلخی همه از پس هم میگذرند اما دلم آرام ندارد. گلوم درد میکنه نه اینکه سرما خورده باشم نه دردش جوره دیگه است... شاید اکثر شما دوستای خوبم بدونید چه دردی رو میگم! دلم می خواد درددل کنم اما با کی اصلا دردم چیه نمی دونم واقعا نمی دونم. کوچولوی مامان بازم مجبورم با تو درددل کنم. اما نمی دونم چی بگم مامانی بخدا نمی دونم فقط میدونم دلم گرفته خیلی دلگیرم خیلی غصه دارم. یه مثلی هست که میگه این نیز بگذرد !!!!!!!!!!!!!!! ولی نمیگه اینها نیز بگذرند !!!!!!!!!!!!!!!!!!  آخه چرا اینجا هم نمی تونم حرف بزنم واقعا چرااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خداااااااااااااااااااااااا...
14 آذر 1392